زندگی نامه جبار باغچه بان - تحقیق و پژوهش
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


مقدّمه

جبار عسگرزاده، معروف به باغچه بان، در سال 1264 خورشیدی در شهر ایروان به دنیا آمد. پدرش عسگر بنا و اهل تبریز و صنعت کار بود و به همین خاطر به ایروان  رفته بود و تولد پسرش میرزا جبار در همان سالها اتفاق افتاد.

باغچه بان برای آموزش دانش آموزان خود از روشهای نو بهره میگرفت که با روش قدیمی که با خشونت همراه بود، بسیار تفاوت داشت.

ازکارهای ارزندهی باغچه بان، بنیانگذاری کلاسی برای آموزش به دانش آموزان کر و لال بود.


زندگی نامه

جبار عسگرزاده، معروف به باغچه بان، در سال 1264 خورشیدی در شهر ایروان به دنیا آمد. پدرش عسگر بنا و اهل تبریز و صنعت کار بود و به همین خاطر به ایروان[1] رفته بود و تولد پسرش میرزا جبار در همان سالها اتفاق افتاد.

او که به سبب سختگیری پدرش نتوانست در مدرسه‌های جدید آموزش ببیند، نزد یک روحانی، قرآن و سپس زبان فارسی را فرا گرفت.

در 15 سالگی به ناچار برای گذراندن زندگی، درس و مشق را رها کرد و مانند پدرش به کار معماری پرداخت؛در کنار این پیشه، پنهانی به دخترانی که خواستار با سواد شدن بودند، در خانه‌های‌شان آموزش می داد،همچنین او از خبرنگاران روزنامه های قفقاز و از فکاهی نویسان روزنامه ملانصرالدین و مجله فکاهی لک لک بود.

عسگر زاده، در سال پایانی جنگ اول جهانی به ترکیه رفت و پس از شکست دولت عثمانی در جنگ، در سال 1298 شمسی، همراه با همسرش راهی ایران شد. پس از پشت سر گذاشتن دشواری های بسیار و بیماری‌های سخت سرانجام به شهر مرند در آذربایجان رسید و در دبستان احمدیه آن شهر آموزگار شد. بیشتر شاگردان این مدرسه دچار بیماری کچلی و تراخم بودند. باغچه‌بان ناچار بود افزون بر آموزش آن‌ها، به فکر درمان بیماری‌شان هم باشد. در پایان اولین سال کار خود، 15 نفر از شاگردان کلاس اول او، با میانگین درسی بسیار خوب موفق شدند به کلاس بالاتر راه یابند.

در اواخر اردیبهشت سال 1299 شمسی به تبریز منتقل شد. در این زمان جبار چون شیوه تدریس الفبای فارسی را نارسا دید روش تازه ای برای تدریس آن به کار برد که موفقیت زیادی به همراه داشت.

باغچه بان برای آموزش دانش آموزان خود از روشهای نو بهره میگرفت که با روش قدیمی که با خشونت همراه بود، بسیار تفاوت داشت.وی با پول خود برای کلاس تخته سیاه و چرتکه فراهم آورد و به شاگردانش خواندن و نوشتن و حساب و جغرافی آموخت و برای نخستین بار در این مدرسه برنامه ورزش گذاشت؛همسرش، صفیه میر بابایی، دختران را در کلاسی ویژه آموزش می‌داد. باغجه بان برای آموزش حساب به دانش آموزان از یک تخته سیاه بزرگ و دو چرتکه دیواری(یکی برای آموزش عددهای صحیح و دیگری برای آموزش عددهای کسری) استفاده کرد. با این روش دانش آموزان مردود سال گذشته نیز توانستند به آسانی در آزمونها پیروز شوند که این باعث امیدواری بیشترباغچه بان شد.

در سال 1303 پس از بازدید از کودکستان ارمنیان تبریز، کودکستانی در این شهر باز کرد و نام آن را باغچه اطفال گذاشت، و به مربیان پیشنهاد کرد خود را باغچه بان بنامند و برای خود نیز نام خانوادگی باغچه بان را برگزید.

یکی دیگر ازکارهای ارزندهی باغچه بان، بنیانگذاری کلاسی برای آموزش به دانش آموزان کر و لال بود. هنگامی که این فکر نو را با رئیس آموزش و پرورش آن زمان(رئیس فرهنگ) در میان گذاشت، در برابر شور و هیجان خود با این پاسخ دلسردکننده روبهرو شد که: " اگر تو چنین استعداد و قدرتی داری که لالها را زباندار کنی، بهتر است زبان فارسی را در باغچه اطفال بیشتر کنی. ما به آموزش زبان فارسی به این مردم ترک زبان بیشتر نیاز داریم تا زبا ندار کردن کر و لالها."

اما این سخنان دلسرد کننده و کارشکنیهایی بسیار دیگر، باغچه بان را در راهی که در پیش گرفته بود سست نکرد و او دو روز پس از شنیدن آن سخنان، اعلان ثبت نام را در مدرسه نصب کرد. این اعلان، که شبیه ادعای پیغمبری بود، سر و صدای بسیاری به پا کرد تا آنجا که یکی از دوستانش به او گفت:" تو دشمن آبروی خود هستی. چرا فکر نکردی که یهودیها با همه زرنگیشان نتوانسته اند در تبریز مغازه باز کنند؟ این دکان چیست که تو باز کرده ای؟ مگر تو پیغمبری که میخواهی لالها را زباندار کنی؟ من تا به حال نماز نخوانده ام. اما امشب میخوانم و از خدا برای تو شفا میخواهم!" و باغچه بان چه نیکو به او گفت:" این نخستین معجزه من، که آدم کافری مثل تو به خاطر من مسلمان شد!"

سرانجام پس از کشمکشهای بسیار، چند کودک کر و لال را نام نویسی کرد و پس از شش ماه در حضور پدر و مادران و برخی از مقامهای آموزش و پرورش، از آنها آزمون گرفت. آن روز بچه ها برای مردمی که روی در و دیوار مدرسه نیز نشسته بودند، درس خواندند و روی تخته دیکته نوشتند. پس از آن روز باشکوه بود که سیل سپاسگذاریها و گرامیداشتها به سوی او سرازیر شد که البته در برابر سیل کارشکنیها چندان چشمگیر نبود.

از دیگر نوآوری باغچه بان، روشی نو در آموزش الفبا است که به روش ترکیبی مشهور شده است. در این روش، آموزش الفبا بر اساس دانسته های پیشین دانش آموزان انجام میشود. برای مثال، هنگامی که میخواهید به کودک حرف "آ" را یاد بدهید اگر این حرف را روی تخته بنویسید و بخواهید که شاگردان آن را بخوانند و بنویسند، اهمیت نمیدهند. اما اگر آب را به آنها نشان بدهید، اسم آن را بپرسید و از آنها بخواهید صداهای واژه آب را بکشند، آن دو صدایی را که آب از آن ساخته شده است، پیدا میکنند.

پس از آمدن به تهران در سال 1312، کار آموزش کودکان کر و لال را ادامه داد و شمار شاگردانش روز به روز افزون شد. او در سال 1322 جمعیت حمایت از کودکان کر و لال را بنیاد گذاشت. سپس آموزشگاه ویژه کرو لال‌ها، در منطقه یوسف آباد تهران ساخته شد که هنوز هم پابرجاست و کودکان ناشنوا در آنجا آموزش می‌بینند. او در سال 1325 تلفن گنگ را ویژه ناشنوایان اختراع کرد و آن را به نام خود به ثبت رساند. از سال 1323 تا 1326 مجله «زبان» را منتشر می‌کرد. در سال 1330 کانون کر و لال ها از سوی او راه اندازی شد. در سال 1323، باغچه بان در آموزشگاه خود دوره یکساله‌ای برای تربیت آموزگاران ویژه ناشنوایان ترتیب داد. دانش آموختگان این دوره در همان آموزشگاه به کار پرداختند.

دیدگاه باغچه بان در آموزش کودکان

باغچه بان بر این باور بود که یک کودک نوزاد، که ذهنش از هر گونه دانستنی تهی است، بدون آموزش آموزگار، زبان محیط پیرامون خود را یاد میگیرد و پر از دانستنی می شود. اما همین کودک هنگامی که به دبستان میرود، نمیتواند از پس آموزش براید و مردود می شود. این پیش آمد، خلاف نهاد او و قانون آفرینش کودک است.

نظرهای باغچه بان در آموزش کودکان بر این پایه استوار است که کودک پیش از ورود به دبستان با مفهوم های گوناگونی در محیط پیرامون خود آشنا میشود و حتی بدون آن که واژهای را به زبان بیاورد، مفهوم برو، بیا، بنشین، در و پنجره و دیگر چیزهای پیرامون خود را درک میکند. او چون این مفهومها را میداند، بدون تشویق یا تهدید، واژه های مربوط به آنها را میآموزد. پس کودک هر واژه ای را در برابر چیزی یاد میگیرد و راز یادگیری کودکان است.

آثار

آثار فراوان باغچه بان، دربردارنده باورها و تجربه‌های 50 سال کار آموزشی توان فرسا و پیگیرانه اوست که از آن میان می توان از این ها نام برد: زندگی کودکان، بادکنک، عروسان کوه و درخت مروارید، دستور تعلیم الفبا، الفبای آسان، اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا، الفبای باغچه بان و کتاب اول ابتدایی.

درگذشت

جبار باغچه بان در آذر ماه سال 1345، در تهران چشم از جهان فرو بست.


 

منابع

1-  سایت ویکی پدیای فارسی به نشانی ((http://fa.wikipedia.org))

2- سایت حیات نامه به نشانی ((http://www.hayatname.blogfa.com))

3- سایت ((http://yashmagh.parsiblog.com/))

4- سایت ((http://ketabak.org))



 

 



[1] ایروان جزو سرزمینهای تاریخی آذربایجان است اما تحت فشار روس ها توسط حکومت جمهوری اول آذربایجان به رهبری محمد امین رسول زاده به منظور تشکیل یک دولت فدرال به ارمنی هایی که از مراغه و مناطق مختلف ترکیه به ایروان مهاجرت کرده بودند، واگذار شد اما ارمنی ها پش از تشکیل دولت ارمنستان این معاهده را نقض کرده و ترکان مسلمان آذربایجانی را تحت فشار و ارعاب از ایروان و نواحی اطراف رانده و یا قتل عام نمودند




تاریخ : سه شنبه 93/7/8 | 3:27 عصر | نویسنده : یونس | نظر

  • paper | پاپو مارکت | بک لینک